امام خامنه ای مد ظله العالی
 
 


اين را هميشه در نظر داشته باشيد كه اگر قرار باشد خداوند با عدالت خود با ما رفتار كند ؛ كلاه ما همه پس معركه است ؛ پس اين است كه ما در دعاهاي خود ميخواهيم كه خداوند با رحمت خود با ما برخورد كند ؛ نه با عدالت و يا جباريت خود !!

 

بسیارجالب وعبرت آموزاست.لطفابه ادامه مطلب مراجعه نمایید.



ادامه مطلب ...


آنچه از آيات در قرآن از فساد و فسق و فحشا و منكر نهى شده و آن را عامل هلاكت و بلا دانسته ، بسيار است كه استدلال به آنها نياز به كتاب هاى مستقل دارد.

تا اين جا بيان شد كه فساد و فحشا به طور عموم در قرآن علت زلزله و بلاست . اكنون به دو مورد مهم از مصاديق فحشا كه متاسفانه در جامعه امروزى جهان فراگير شده است ، اشاره مى كنيم .

زنا؛ اولين عامل فرهنگى زلزله

در احاديث ، به صراحت از زنا به عنوان عامل زلزله و بلاياى ديگر در دنيا و عذاب هاى زياد آخرت نام برده شده است . به چند روايت در اين زمينه توجه مى كنيم .

امام صادق (عليه السلام ) در بيان چهار چيز كه اگر گسترده و شايع گردد، چهار چيز ظاهر مى شود، فرمودند:

((...اذا فشا الزنا ظهرت الزلازل ...))

((...زمانى كه زنا گسترده و عمومى شود، زلزله ها پديدار مى گردد...(76)

همچنين فرموده اند:

((چهار چيز است كه يكى از آنها وارد خانه اى نمى شود، مگر اين كه آن خانه را خراب مى كند و هرگز آن خانه به بركت آباد نمى شود: خيانت ، دزدى ، شرابخوارى و زنا(77 )))

پيامبر (صلى ال عليه و آله ) فرمودند:

((زمانى كه زنا و ربا در شهرى آشكار شود، به تحقيق عذاب خدا را بر خودشان حلال كرده اند.(78)

امام باقر (عليه السلام ) از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نقل فرموده اند:(79)

((پنج چيز است كه اگر به آنها گرفتار شديد، بايد به خدا پناه ببريد. آنگاه فرمود: زنا و عمل منافى عفت هرگز در جمعيتى پديد نيايد، به طورى كه آشكار انجام دهند، مگر اين كه طاعون و بيمارى هاى جديد و بى سابقه كه در گذشتگان نبود در ميانشان شيوع پيدا مى كند (مثل ايدز و...).))

آخرين حديث اين كه فرمودند:

((وقتى خداوند بخواهد بنده اى را هلاك سازد (براى گناهانش )، حيا را از او مى گيرد؛ وقتى حيا از او گرفته شود مورد خشم قرار گرفته و منفور مى گردد (جامعه بى حيا نيز چنين است )؛ وقتى منفور شد، امانت از او گرفته مى شود؛ وقتى امانت گرفته شد، خائن و خيانت پيشه مى شود؛ وقتى خيانت پيشه شد، رحم از او گرفته مى شود و از دل او بر مى خيزد؛ وقتى رحم از دل او برخاست ، مطرود و ملعون مى شود و طوق اسلام را از گردن او بر مى دارند (از اسلام خارج مى شود و كافر مى گردد)(80)))

بدين تربيت ، معلوم مى شود كه زلزله در اثر چه گناهى به وجود مى آيد و راه جلوگيرى از زلزله ، جلوگيرى از گناهان زلزله زاست ، كه زنا از مهم ترين آنهاست و هر كسى از شنيدن حرف قرآن و پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بر آشوبد، بايد در ايمان او شك كرد و نبايد براى تبرئه گنهكاران ، حق را كتمان نمود و بيان نكرده پس بايد با گناه و گنهكاران و بسترسازان و حاميان گناه در جامعه ستيز كرد، نه با دين و قرآن و بيانگران حقايق و اسرار عالم . ((خود شكن آيينه شكستن خطاست )).

پيامدها و آثار ((زنا))

پس از ذكر احاديثى كه رابطه بين زلزله و زنا را ثابت مى كند، لازم است جهت حفظ جامعه از خطرات خطرناك اين گناه و انحراف اجتماعى ، پيامدهاى منفى اين ((رابطه نامشروع )) را در معارف اسلامى بيان كنيم .

گفتنى است كه اين مجموعه ، خلاصه اى از آثار اين گناه است كه از روايات جمع آورى شده است .(81)

آثار اخروى زنا چنين است :

1- زنا بدترين نوع فحشا، باعث خشم خدا و ناشايسته ترين شيوه زندگى است ، كه اين مطلب را قرآن چنين مى فرمايد: ((انه كان فاحشه و مقتا و ساء سبيلا(82))

2- پيامبر (صلى الله عليه و آله ) در معراج ، زناكاران را ديد كه با نخ ‌هاى آتشين ، پوست بدنشان را مى دوختند.

3- پيامبر (صلى الله عليه و آله ) در خطبه قبل از وفاتشان چنين فرمودند: ((هر كس با زن مجوس (آتش پوست )، يهودى ، مسيحى ، مسلمان يا كنيز زنا كند، خداوند بر قبرش سيصد و شصت هزار درب از آتش مى گشايد كه از آن درها، انواع مارها و عقرب ها و شهاب هاى آتشين بر او خارج مى شود و تا قيامت در قبر آن گونه مى سوزد. و از بوى محل گناه او، در قيامت ، همه اهل محشر اذيت مى شوند (با اين كه در آن جا پر از انواع بوهاى بد اعمال ديگر است !) و با همان بوى تعفن شديد، او را مى شناسند، تا اين كه او را به آتش جهنم مى اندازند؛ باز در جهنم اهل جهنم از بوى او بيشتر از عذابهاى ديگر جهنم ، اذيت مى شوند. (علت شدت گناه زنا اين است كه ) خداوند غيور است و از غيرت اوست كه فواحش و محارم را حرام فرموده است و هيچ كس از خدا غيرتمندتر نيست .

4- اهل جهنم از تعفن بوى زناكاران ، ناله بزرگى خواهند داشت !

5- بعد از وزش بوى تعفن آنان ، كه چنان محشر را فرا مى گيرد كه مردم نمى توانند نفس بكشند، خداوند به همه اهل محشر (از اولين تا آخرين مخلوق ) دستور مى دهد كه عاملان روابط نامشروع را لعنت كنند، و همه مى گويند ((اللهم العن الزناه )) مسلما بعد از درخواست همه مردم ، عذابى متناسب با آن درخواست بزرگ ، بر زنا كاران نازل مى شود.

6- زنا كار از قبرش ، كور، كر و لال محشور مى شود (كه نشانه بالاترين خشم خدا و نهايت محروميت همه جانبه از رحمت اوست ))

7- هر كس زنى را مجبور به زنا كند، خداوند براى او جز به آتش راضى نمى شود، چون خداوند براى زن همانگونه خشم مى گيرد كه در مورد يتيم خشمگين مى شود.

8- زمين به خدا، از همه گناهانى كه بر رويش صورت مى گيرد، ناله مى كند، اما از همه بيشتر، از سه عمل شكايت دارد: الف . وقتى خون حرامى بر روى زمين بريزد؛ ب . وقتى آب غسل از زنا بر روى زمين ريخته شود؛ ج . خواب بين دو طلوع (شفق تا طلوع آفتاب ).

9- در قيامت ، زناكار از همه مردم بيشتر در عذاب است (و عذاب قيامت قبل از عذاب جاويد جهنم است )

10- زناكار در زنجيرى آتشين همراه با شيطان هم بند گشته ، در آتش ‍ انداخته مى شود.

11- دست دهنده با نامحرم ، دست بسته به قيامت آورده شده و به آتش ‍ انداخته مى گردد.

12- هر كلمه گفتگو با نامحرم ، باعث هزار سال عذاب در آتش جهنم مى گردد.

13- پر كردن چشم از نگاه حرام يا چشم ((چشم چرانى ))، موجب پر شدن چشم از ميخ آهنين داغ ، يا دوخته شدن با ميخ ‌هاى آتشين مى گردد كه در آن حال ، انسان ((چشم چران )) آنقدر منتظر مى ماند تا حساب همه مردم اهل قيامت تمام شود و آنگاه او را به آتش مى اندازند.

14- خداوند بر زن شوهر دارى كه خيانت ورزد، خشم نموده و تمام اعمال خوب او را باطل و پوچ مى نمايد. واجب است بر خدا كه او را، در عذاب قبر، با آتش جهنم عذاب نمايد.



پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب:خطبه , 10 , نهج , البلاغه, :: 12:4 ::  نويسنده : امیرحسین

اءَلا وَ إِنَّ الشَّيْطَانَ قَدْ جَمَعَ حِزْبَهُ وَ اسْتَجْلَبَ خَيْلَهُ وَ رَجِلَهُ وَ إ نَّ بَصِيرَتي لَمَعى مَا لَبَّسْتُ عَلى نَفْسِي

وَ لا لُبِّسَ عَلَيَّ وَ ايْمُ اللَّهِ لَاءُفْرِطَنَّ لَهُمْ حَوْضا اءَنّا مَاتِحُهُ لاَ يَصْدُرُونَ عَنْهُ وَ لاَ يَعُودُونَ إِلَيْهِ.


آگاه باشيد كه شيطان حزب خود را گرد آورده و سواران و پيادگانش را بسيج كرده است .

همان بصيرت ديرين هنوز هم با من است . چنان نيستم كه چهره حقيقت را نبينم و حقيقت نيز بر من پوشيده نبوده است .

به خدا سوگند، بر ايشان گودالى پر آب كنم ، كه چون در آن افتند بيرون شدن نتوانند و چون بيرون آيند،

هرگز، هوس نكنند كه بار ديگر در آن افتند.



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

حضرت اميرمؤ منان على (عليه السلام ) در عصر خود قبل از آن كه سخنى از قم در حجاز و كوفه به ميان آيد حدود 330 سال قبل از آغاز تاءسيس ‍ مسجد جمكران از آن خبر داده است آنگونه كه نقل شده حضرت روزى به حذيفه بن يمان ، يكى از اصحاب نيك پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
اى پسر يمانى ! در اول ظهور؛ قائم آل محمد صلى الله عليه و آله و سلم از شهرى كه آن را قم گويند؛ خروج مى كند(1134) و مردم را به سوى حق دعوت مى نمايد همه مردم از شرق و غرب به آن روى مى آورند و اسلام تازه مى شود...
اى پسر يمانى ، اين سرزمين ، مقدس است و از همه آلودگيها پاك مى باشد... آنگاه حضرت در ادامه حديث مى فرمايد:
روايت وى (1135) را بر فراز كوه سفيد، نزديك مسجد... كه آن را جمكران نامند نصب كنند او از زير مناره آن مسجد برون آيد...
اين پيش گويى غيبى نيز در جاى خود بسيار عجيب است چرا كه حضرت تاءكيد دارند كه قم يكى از پايگاههاى مركزى حضرت مهدى (عليه السلام ) هنگام قيام جهانى آن حضرت خواهد بود.



پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب:عمر , اشعار , عرب, :: 12:0 ::  نويسنده : امیرحسین

ابن قتيبه در شعراء آورده : مردى به نام حطيئه در ميان طائفه زبرقان بن بدر، سكونت گزيده ، آنان نسبت به وى بى حرمتى كردند. حطيئه از نزد آنان كوچ نموده در ميان طائفه بغيض اقامت گزيد و مورد اكرام و احترام آنان قرار گرفت . و سپس قصيده اى در ذم زبرقان و مدح بغيض سرود كه در شعر آخرش آمده :
دع المكارم لا تنهض لبغيتها

واقعد فانك انت الطاعم الكاسى (557)

زبرقان از شنيدن اشعار او بسيار ناراحت شده از او به نزد عمر شكايت برد و شعر آخر حطيئه را براى عمر خواند.
عمر به او گفت : حطيئه در اين شعرش نسبت به تو هيچ گونه توهين و هتكى ننموده است ، مگر دوست ندارى اين كه ، هم بخورى و هم بپوشى ؟
زبرقان گفت : ولى هيچ مذمت و هجوى از اين بدتر تصور نمى شود، عمر در اين باره از حسان بن ثابت داورى خواست ، حسان به عمر گفت : حطيئه با اين شعرش زبرقان را هجو ننموده بلكه بر او نجاست كرده است



پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب:داستان سه همسر, :: 11:58 ::  نويسنده : امیرحسین

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

در زمان هاى گذشته ، در بنى اسرائيل مرد عاقل و ثروتمندى زندگى مى كرد. او سه تا پسر داشت يكى از آنها از زن پاكدامن و پرهيزگار به دنيا آمده بود و به خود مرد خيلى شباهت داشت و دوتاى دگير از زن ناصالحه .
هنگامى كه مرد خود را در آستانه مرگ ديد به فرزندانش گفت :
اين همه سرمايه و ثروت كه من دارم فقط براى يكى از شماست .
پس از مرگ پدر، پسر بزرگتر ادعا كرد منظور پدر من بودم .
پسر دومى گفت :
نه ! منظور پدر من بودم . پسر كوچك تر نيز همين ادعا را كرد.
براى حل اختلاف پيش قاضى رفتند و ماجرا را براى قاضى توضيح دادند.
قاضى گفت :
در مورد قضيه شما من مطلبى ندارم تا بتوانم از عهده قضاوت برآيم و اختلافتان را حل كنم . شما پيش سه برادر كه در قبيله بنى غنام هستند برويد، آنان درباره شما قضاوت كنند.
سه برادر با هم نزد يكى از برادران بنى غنام رفتند. او را پيرمرد ناتوان و سالخورده ديدند و ماجراى خودشان را به او گفتند.
وى در پاسخ گفت :
نزد برادرم كه سن و سالش از من بيشتر است برويد و از او بپرسيد.
آنها پيش برادر دومى آمدند، مشاهده كردند او مرد ميان سالى است و از لحاظ چهره جوانتر از اولى است .
او هم آنان را به برادر سومى كه بزرگتر از آنان بود راهنمايى كرد.
هنگامى كه پيش ايشان آمدند، ديدند كه وى در سيما و صورت از آن دو برادر كوچكتر است . نخست از وضع حال آنان پرسيدند (كه چگونه برادر كوچكتر، پيرتر و برادر بزرگتر جوانتر است ؟) سپس داستان خودشان را مطرح كردند.
او در پاسخ گفت :
اين كه برادر كوچكم را اول ديديد او زنى تندخو و بداخلاق دارد كه پيوسته او را ناراحت مى كند و شكنجه مى دهد، ولى وى در برابر اذيت و آزارش ‍ شكيبايى مى كند، از ترس اين كه مبادا گرفتار بلايى ديگرى گردد كه نتواند در برابر آن صبر داشته باشد از اين رو او در سيما شكسته و پيرتر به نظر مى رسد.
اما برادر دومى ام همسرى دارد كه گاهى او را ناراحت و گاهى خوشحال مى كند، بدين جهت نسبت به اولى جوانتر مانده است .
اما من همسرى دارم كه هميشه در اطاعت و فرمانم مى باشد، هميشه مرا شاد و خوشحال نگاه مى دارد. از آن وقتى كه با ايشان ازدواج كرده ام تاكنون ناراحتى از جانب او نديده ام ، جوانى من به خاطر او است .
اما داستان پدرتان ! شما هم اكنون برويد و قبر او را بشكافيد و استخوانهايش ‍ را خارج كنيد و بسوزانيد، سپس بياييد درباره شما قضاوت كنم و حق را از باطل جدا سازم .
فرزندان مرد ثروتمند برگشتند تا گفته هاى ايشان را انجام دهند.
هر سه برادر با بيل و كلنگ وارد قبرستان شدند، وقتى كه دو برادر تصميم گرفتند كه قبر پدرشان را بشكافند، پسر كوچكتر گفت :
قبر پدر را نشكافيد من حاضرم سهم خود را به شما واگذار نمايم . پس از آن برادران نزد قاضى برگشتند و قضيه را به او گفتند.
وى پاسخ داد:
اين كار شما در اثبات مطلب كافى است ، برويد مال را نزد من بياوريد.
امام محمد باقر عليه السلام مى فرمايد:
هنگامى كه مال را آوردند قاضى به پسر كوچك گفت :
اين ثروت مال تو است . زيرا اگر آنان نيز پسران او بودند، مانند تو از شكافتن قبر پدر شرم و حيا مى كردند.

برگرفته ازسایت مذهبی دات ای ار



پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب: ايمان , ودعا , شفا , بخش, :: 11:57 ::  نويسنده : امیرحسین

متخصصان پزشكي مي‌گويند: دعا و نيايش در روند بهبود بيماران و حتي كار پزشكان تاثير مثبت دارد.
به گفته آنان، همراهان بيمار نيز مي‌توانند از طريق دعا و راز و نياز با پروردگار ، به شيوه‌اي غير مستقيم بيماري را درمان و مهار كنند.
اين متخصصان عقيده دارند: وجود اين اعتقاد در فرد بيمار كه در رويارويي با دشواريها تنها نيست،او را عليه انزواي روانشناختي و خودباختگي كه ممكن است بيمار را از پاي درآورد، ايمن مي‌سازد.

دكتر '' ناهيد فراست '' روانشناس در اين‌باره گفت:دعا و نيايش‌هاي پي‌درپي به بهبود تپش قلب و تنفس بيمار كمك مي‌كند و موجب التيام روحي و رواني او مي‌شود.
وي روز سه‌شنبه در گفتگو با خبرنگار ايرنا در اصفهان افزود: انجام دادن فرائض ديني، دعا و اعمال روحاني باعث پائين آمدن فشار خون و از بين رفتن فشارهاي عصبي بيمار و حتي لطمات روحي همراهان بيمار مي‌شود.
وي با اشاره به ارتباط تن ( فيزيولوژي بدن) با دعا گفت: ‪ ۶۰‬تا ‪ ۹۰‬درصد بيماراني كه به پزشك مراجعه مي‌كنند گرفتار امراض ناشي از فشار رواني، خون ، بيخوابي و بيماري‌هاي قلبي هستند.
وي افزود: فشار رواني دستگاه ايمني بدن را وادار مي‌سازد كه عامل التهاب را توليد كند كه‌اين امر احتمال ابتلا به امراضي مانند عفونت‌هاي مزمن، مرض قند، سرطان و بيماري‌هاي قلب و عروقي را افزايش مي‌دهد.
وي اضافه كرد: خواندن روزانه دعا و ذكر، باعث تامل دروني شخص مي‌شود كه اين مساله از تاثير و ترشح هورمونهائي مانند '' آدرنالين'' مي‌كاهد.
دكتر''محمد گوهري '' جراح قلب نيز در اين‌باره گفت: اين يك حقيقت است كه اشخاص با ايمان و اهل دعا به‌خاطر ايمان قوي خود بهتر مي‌توانند با تنش‌هاي موجود در بدن و يا خطراتي كه قلب را تهديد مي‌كند، به مقابله برخيزند.
وي گفت: در اعمال مختلف جراحي ديده شده كه سيستم خون رساني،نبض و ضربان قلب بيماران مومن از نظم و تميزي خاصي برخوردار است.
وي اضافه كرد:كودكان هم از اين امر مستثنا نيستند و در طول مدت درمان و بستري به خواندن دعا و شركت در نماز جماعت، علاقه بيشتري نشان مي‌دهند.
وي با اشاره به اينكه ايمان بيمار و دعاي همراهانش حتي در اطمينان قلبي پزشك معالج در هنگام درمان نيز تاثيرگذار است،افزود:ما هر ساله شاهد اين هستيم كه در ماه‌هاي ''رمضان ''، ''محرم ''و''صفر''، بيماران از نظر روحي، رواني و درماني به‌خاطر خواندن دعا در مقايسه با ماههاي ديگر در وضعيت مطلوبتري قرار دارند



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
وقتى كه سعد بن معاذ(يكى از اصحاب رسول خدا) از دنيا رفت ، پيامبر (ص ) بر جنازه او نماز خواند، و فرمود: هفتاد فرشته كه جبرئيل نيز همراهشان بود، آمدند و بر جنازه سعد نماز خواندند، من به جبرئيل گفتم : ((سعد به چه علت داراى اين مقام شد كه شما همراه آنهمه فرشته آمديد و بر جنازه اش نماز خوانديد؟)).
جبرئيل در پاسخ فرمود:
((بقرائيه قل هو الله احد، قائما و قاعدا وراكبا و ماشيا و ذاهبا و جائيا))
:((به خاطر اينكه او، سوره توحيد(قل هو الله احد) را در همه وقت ، ايستاده ، نشسته ، سواره ، پياده ، هنگام رفت و برگشت مى خواند))



اين آيه سي و شش مرتبه خوانده شود بسار موثر است :

( بخشي از آيه الکرسي )



الله لا الا هُو الحي القيوم لا تاخذه سنة و لا نومٌ له ما في السموات و ما في الارض

من ذالذي يشفع عنده الا باذنه .... تا .... هُو العلي العظيم


»» دعايي براي موقع بي خوابي ««

حضرت صادق (ع) : کسي که او را بي خوابي عارض شود و خوابش نبرد اين دعا را بخواند :

سبحان الله ذي الشانِ دائم السلطان کل يومٍ هُو في شانٍ



پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب:دعابرای سلامتی, :: 11:51 ::  نويسنده : امیرحسین

به تجربه اثبات شده است براي درد چشم و همه دردها توسل جستن به حضرت امام موسي بن جعفر (ع) و هفت سکه پول زير سر بيمار گذاردن، و سپس به سادات موسوي (از نسب امام حسن مجتبي (ع)) پرداختن، و خواندن دعاي زير بسيار موثر است.«اللهم اني اسالک بحق وليک موسي بن جعفر (عليهم السلام) الا عافيتني في جوارحي ما ظهر منها و مابطن، و رفعت عني جميع الالام و الاسقام يا جواد يا کريم يا رحيم و يا ارحم الراحمين«خدايا از تو مسئلت دارم به حق وليت امام موسي بن جعفر (ع) (مگر اين که ) درد ظاهري و باطني اعضا و جوارح مرا عافيت بخشي، و همه دردها و ناخوشيها را از آن برطرف سازي، اي بخشنده، اي بزرگوار، اي رحيم، اي مهربانترين مهربانان.A»



با افزايش هشياري دعاکردن در خود، چنانچه به نظر مي رسيد که قدرت هاي دعايي ديگر براي تان جذاب نيستند- اگر اوقاتي براي تان پيش مي ايد که ظاهرا ديگر نمي توانيد عميقا دعا کنيد، يا اصلا قادر به دعاکردن نيستيد- دلسرد نشويد. اين دوران اغلب وقتي پيش مي آيد که هشياري دعا در شما تغيير مي کند و گسترش مي يابد. فرآيند جذب شدن و مرحله پالايش در شرف وقوع است.

ممکن است احساس ناراحتي کنيد و در اعماق وجودتان حس غيرقابل توصيف «پرمشغله گي» پيدا شود، در نتيجه براي تان ممکن نيست ک با درون تان تماس برقرار کنيد. در اين شرايط فرآيند پالايش صورت مي گيرد که همانا عواطف منفي قديمي را خارج مي کند و کنار مي زند.
وقتي قدرت هاي دعايي در درون تان احيا شوند، سطوح عميق تر ذهن نيمه هشيارتان را پالايش مي کنند. وقتي اين افکار و احساسات کهنه و قديمي به سطح ذهن هشيارتان مي آيند، زماني است که احساس «پرمشغله گي» مي کنيد زيرا تغييري عميق و شفايي عميق رخ مي دهد.

پس از اتمام فرآيند پالايش، شما باز هم قادر خواهيد بود که عميقا دعا کنيد، اما شايد به شيوه اي ديگر و در سطحي عميق تر. درجات و سطوح مختلف دعايي وجود دارند که نيازهاي شما در سطوح گوناگون تجربيات زندگي تان تامين مي کنند. سنت ترزا، عارف قرن شانزده، مرحله اشراق فزاينده در دعا را در کتاب معروف اش قلعه دروني بيان مي کند. در اين کتاب او هر چه درجه يا سطح دعا را به اتاق مجزايي در خانه روح مقايسه مي کند. او ردشد روح از طريق دعا کردن را با کرم ابريشمي مقايسه مي کند که به پروانه اي تبديل مي شود.

بدين ترتيب وقتي به رشد قدرت هاي دعايي بيفزاييد، از طريق درجات و سطوح مختلف دعايي، به درجات و سطوح مختلف ديگر مي رويد. از آن روست کبرخي ازانواع دعا کردن شما را هميشه راضي نمي کنند و همچنين براي تان موثر واقع نمي شوند. باز هم به همين دليل است که بايد شيوه هاي گوناگون دعاکردن را که در اين کتاب به آن ها مي پردازيم و چگونگي برانگيختن را بدانيد.
اگر دعا کردن در زندگي تان، آن گونه که انتظار داشتيد، موثر واقع نشده است، شايد به آن دليل است که شما همه انواع دعا کردن را درنيافته ايد.

نوعي شيوه دعايي به دفعات درست به نظر مي رسد، اما در ديگر مواقع ممکن است همين شيوه موثر واقع نشود. وقتي به نظر مي رسد که شيوه دعايي تان قدرت اش را از دست داده است، مي تواند نشانه خوبي باشد! ممکن است نشانگر آن باشد که شما از نظر معنوي، ذهني و عاطفي رشد مي کنيد و آماده هستيد که روش ديگري از دعا کردن را امتحان کنيد.

برگرفته ازسایت مذهبی دات ای ار



پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب:خواب خوب,تعبیرخواب, :: 11:48 ::  نويسنده : امیرحسین

اهل سلوک گويند: به وقت خواب لازم است انسان مراقبتهاي لازم را در مورد خود به کار گيرد، تا موهبتهاي بزرگي که در همين خواب براي انبياء و اولياء حاصل مي شده است، به او عنايت شود.اين دستورات عبارتند از:1- روي به قبله و روي دل به قبله

بقیه درادامه مطلب



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب:دعا, :: 11:47 ::  نويسنده : امیرحسین

هر روز در وقت ناشتا، صد مرتبه ذکر A«لا اله الا الله انت يا رب کل شي و وارثهA» به جهت صفاي ذهن و فهم مطالب غامض موثر است.



از مرحوم حاج شيخ فضل الله نورى پرسيدند كه چرا يكى از اين پسران شما بدين غايت شرور (يخرج الميت من الحى و الظلمه من النور ) شده ؟ فرمود آن چيزهائى كه من از اين ديده ام و مى بينم شما نديده ايد بعدا خواهيد ديد اين همانا قاتل من خواهد بود و كسى است كه در پاى دار من كف زنان اظهار مسرت كرده و تبريك گويان باشد گفتند از چه رو اين آثار از او ناشى مى گردد فرمود از آنكه شيرى كه خورده نجس و خبيث بوده شير دهى كه او را تربيت نموده نجس و پليد بوده است گفته داستان او را بيان فرمائيد فرمود: آن زمانى كه در سامراء در محضر استاد بزرگ ميرزاى شيرازى مشرف بودم خداوند اين پسر را به من داد. مادرش بى شير بود ناچار گرفتن دايه و مرضعه براى او شديم بدون تحقيق زنى را براى دايگى او اجير گرفته و به تربيت او گماشتم تا حدود دو سال شير داد بعد معلوم گرديد كه آن زن ناصبى و از خوارج بوده و دو سا شير پاك به او داده است (قضى الامر الذانى لا يعلل ) نجس و حرام مجهول هم تاثير خود را ابراز مى كند (مولف گويد آخر همچنان شد كه فرموده بود.



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
از سيد مرتضى اعلى الله مقامه نقل است كه عمار ياسر گفت : در حضور اميرالمؤ منين على (ع ) بودم ناگاه صدايى برخاست پس فرمود: اى عمار ذوالفقار مرا بياور.
سپس فرمود: بيرون برو و اين مرد را از ظلم كردن به زنش بازدار. عمار گفت : از مسجد خارج شدم ناگهان ديدم يك زن و يك مرد زمام زمام شترى را گرفته اند زن مى گويد: مال من است .
عمار گفت : به آن مرد گفتم حضرت امير(ع ) مى فرمايد در حق اين زن ظلم مكن .
جواب داد على (ع ) مشغول به شغل خود باشد و دستش را از خون مسلمانهايى كه در بصره كشته است بشويد.
عمار رضى الله عنه گفت : برگشتم تا اين كه به مولاى خود خبر دهم وقتى داخل مسجد شدم ديدم آن حضرت را كه مى آيد و آثار غضب در صورتش ‍ ظاهر است ، به آن مرد فرمود: واى بر تو، شتر اين زن را بده .
جواب داد: اين شتر مال من است .
امير(ع ) فرمود: دروغ مى گويى .
گفت : چه كسى شهادت مى دهد كه اين شتر از آن زن است ؟
على (ع ) فرمود: شاهدى شهادت بدهد كه احدى از اهل كوفه تكذيب آن ننمايد.
پس على (ع ) فرمود: اى شتر صاحب تو كيست ؟
آنگاه شتر به زبان فصيح گفت : يا اميرالمؤ منين و يا سيد الوصيين من از آن اين زن هستم .
و در بعضى از روايات آمده است كه گفت : نوزده سال است كه من از آن اين زن هستم .
پس به آن زن فرمود: بگير شتر خود را آنگاه على (ع ) پيش آمد و آن شخص ‍ را ذوالفقار به دو نيم كرد.(چون حكم ناصبى قتل است ).



پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب:روح,جسد,قبر, :: 11:5 ::  نويسنده : امیرحسین

وقتي سه روز از دفن ميت بگذردروح او از خداوند اجازه مي گيردتا در قبر به جسدش سري بزند.هنگامي که به قبر مي رود مي بيند آب از بيني /دهان وگوشهايش جاريست.گريه اش مي گيرد و مي گويد:اي بدن بيچاره من!آيا به خاطر داري ايام زنده بودنت را در دنيا؟
اين است منزل بلا و وحشت و متلاشي شدن بدن!و اين است جاي غم وندامت!بعد به آسمان ميرود و بعد از 5 روز دوباره اجازه مي گيرد و بر مي گردد.وقتي به قبر مي آيد مي بيند چرک و زرد آب از بيني و دهان و گوشهايش جاري است.باز گريه مي کند و مي گويد:اي بدن بيچاره من!آيا هيچ در دنيا به فکر اينجا بودي تا چيزي از قبل به اينجا بفرستي که به دردت بخورد؟
دوباره به آسمان مي رود و بعد از 7 روزدوباره اجازه مي گيرد و بر مي گرددو مي بيند خون و چرک مانند سيل از بيني و دهان و گوشهايش جاري است و کرم به آن افتاده باز گريه مي کند و مي گويد:اين منزل جاي محنت و بلا و عقربها و کرمهاست.آيا هيچ به فکر اينجا بودي؟کجايند آن اقوامت که کو چکترين ناراحتي داشتي دور و برت را مي گرفتند؟
(نقل از تفسير مجمع البيان



پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب:14معصوم, :: 11:3 ::  نويسنده : امیرحسین



پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب:الهی, :: 11:2 ::  نويسنده : امیرحسین

الــــهی ! اگر چه طاعت بسی ندارم , در دو جهان جز تو کسی ندارم.

الـــهی! طاعت مجوی که تاب آن نداریم و از هیبت مگوی که تاب آن نیاریم.

الــــهی ! دانایی ده که از راه نیفتیم و بینایی ده که در چاه نیفتیم.

الـــهی ! دستم گیر که دست آویز ندارم , و عذرم بپذیر که پای گریز ندارم.

الـــهی! تو بساز که دیگران ندانند و تو نواز که دیگران نتوانند.

الــــهی ! نگاه دار تا پشیمان نشویم و براه آر که سر گردان نشویم.

الــــهی ! آفریدی رایگان و روزی دادی رایگان , بیامرز رایگان که تو خدایی , نه بازارگان



پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب:خنده دار,اسامی خنده دارتهران, :: 11:0 ::  نويسنده : امیرحسین





درباره وبلاگ


امیدوارم که مطالب وبلاگ من برای شمامفیدباشد. باآرزوی موفقیت برای شما
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان امام خامنه ای (همه چیز) و آدرس amirkazemi1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 971
بازدید دیروز : 277
بازدید هفته : 1470
بازدید ماه : 21690
بازدید کل : 197802
تعداد مطالب : 784
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1

Alternative content